دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 15756
تعداد نوشته ها : 5
تعداد نظرات : 4
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

مورخان می‌نویسند: اسکندر روزی به یکی از شهرهای ایران (احتمالا در حوالی خراسان)

حمله می‌کند، با کمال تعجب مشاهده می‌کند که دروازه آن شهر باز می‌باشد و با این که خبر

آمدن او به شهر پیچیده بود مردم زندگی عادی خود را ادامه می‌دادند. باعث حیرت اسکندر بود

زیرا در هر شهری که سم اسبان لشگر او به گوش می‌رسید عده‌ای از مردم آن شهر از وحشت

بیهوش می‌شدند و بقیه به خانه‌ها و دکان‌ها پناه می‌بردند، ولی اینجا زندگی عادی جریان داشت.

اسکندر از فرط عصبانیت شمشیر خود را کشیده و زیر گردن یکی از مردان شهر می‌گذارد و

می گوید: من اسکندر هستم.

مرد با خونسردی جواب می‌دهد: من هم ابن عباس هستم.

اسکندر با خشم فریاد می‌زند: من اسکندر مقدونی هستم، کسی که شهرها را به آتش کشیده،

چرا از من نمی‌ترسی

مرد جواب می‌دهد: من فقط از یکی می‌ترسم و او هم خداوند است.

اسکندر به ناچار از مرد می‌پرسد: پادشاه شما کیست؟مرد می‌گوید: ما پادشاه نداریم

مرد می‌گوید: ما فقط یک ریش سفید داریم و او در آن طرف شهر زندگی می‌کند.

اسکندر با گروهی از سران لشکر خود به طرف جایی که مرد نشانی داده بود، حرکت می‌کنند

در میانه راه با حیرت به چاله‌هایی می‌نگرد که مانند یک قبر در جلوی هر خانه کنده شده بود.

لحظاتی بعد به قبرستان می‌رسند، اسکندر با تعجب نگاه می‌کند و می‌بیند روی هر سنگ قبر

نوشته شده: ابن عباس یک ساعت زندگی کرد و مرد. ابن علی یک روز زندگی کرد و مرد

ابن یوسف ده دقیقه زندگی کرد و مرد!

اسکندر برای اولین بار عرق ترس بر بدنش می‌نشیند، با خود فکر می‌کند این مردم حقیقی‌اند یا

اشباح هستند؟ سپس به جایگاه ریش سفیده ده می‌رسد و می‌بیند پیر مردی موی سفید و لاغر در

چادری نشسته و عده‌ای به دور او جمع هستند.

اسکندر جلو می‌رود و می‌گوید: تو بزرگ و ریش سفید این مردمی؟

پیر مرد می‌گوید: آری، من خدمت‌گزار این مردم هستم!

اسکندر می‌گوید: اگر بخواهم تو را بکشم، چه می‌کنی؟

پیرمرد آرام و خونسرد به او نگاه کرده می‌گوید: خب بکش! خواست خداوند بر این است که به

دست تو کشته شوم!

اسکندر می‌گوید: و اگر نکشم؟

پیرمرد می‌گوید: باز هم خواست خداست که بمانم و بار گناهم در این دنیا افزون گردد.

اسکندر سر در گم و متحیّر می‌گوید: ای پیرمرد من تو را نمی‌کشم، ولی شرط دارم.

پیرمرد می‌گوید: اگر می‌خواهی مرا بکش، ولی شرط تو را نمی‌پذیرم.

اسکندر ناچار و کلافه می‌گوید: خیلی خوب، دو سوال دارم، جواب مرا بده و من از اینجا

می‌روم.

پیرمرد می گوید: بپرس!

اسکندر می‌پرسد: چرا جلوی هر خانه یک چاله شبیه قبر است؟ علت آن چیست؟

پیرمرد می‌گوید: علتش آن است که هر صبح وقتی هر یک از ما که از خانه بیرون می‌آییم، به

خود می‌گوییم: فلانی! عاقبت جای تو در زیر خاک خواهد بود، مراقب باش! مال مردم را

نخوری و به ناموس مردم تعدی نکنی و این درس بزرگی برای هر روز ما می‌باشد!

اسکندر می‌پرسد: چرا روی هر سنگ قبر نوشته ده دقیقه، فلانی یک ساعت، یک ماه، زندگی

کرد و مرد؟!

پیرمرد جواب می‌دهد: وقتی زمان مرگ هر یک از اهالی فرا می‌رسد، به کنار بستر او

می‌رویم و خوب می‌دانیم که در واپسین دم حیات، پرده‌هایی از جلوی چشم انسان برداشته

می‌شود و او دیگر در شرایط دروغ گفتن و امثال آن نیست!

از او چند سوال می‌کنیم:

چه علمی آموختی؟ و چه قدر آموختن آن به طول انجامید؟

چه هنری آموختی؟ و چه قدر برای آن عمر صرف کردی؟

برای بهبود معاش و زندگی مردم چه قدر تلاش کردی؟ و چقدر وقت برای آن گذاشتی؟

او که در حال احتضار قرار گرفته است، مثلا" می‌گوید: در تمام عمرم به مدت یک ماه هر

روز یک ساعت علم آموختم، یا برای یادگیری هنر یک هفته هر روز یک ساعت تلاش کردم.

یا اگر خیر و خوبی کردم، همه در جمع مردم بود و از سر ریا و خودنمایی! ولی یک شبی

مقداری نان خریدم و برای همسایه‌ام که می‌دانستم گرسنه است، پنهانی به در خانه‌اش رفتم و

خورجین نان را پشت در نهادم و برگشتم!

بعد از آن که آن شخص می‌میرد، مدت زمانی را که به آموختن علم پرداخته، محاسبه کرده، و

روی سنگ قبرش حک می‌کنیم: ابن یوسف یک ساعت زندگی کرد و مرد!

یا مدت زمانی را که برای آموختن هنر صرف کرده محاسبه، و روی سنگ قبرش حک

می‌کنیم: ابن علی هفت ساعت زندگی کرد و مرد و یا برای بهبود زندگی مردم تلاشی را که به

انجام رسانده، زمان آن را حساب کرده و حک می‌کنیم: ابن یوسف یک ساعت زندگی کرد و

مرد. یعنی، عمر مفید ابن یوسف یک ساعت بود!

بدین‌سان، زندگی ما زمانی نام حقیقی بر خود می‌گیرد که بر سه بستر، علم، هنر، مردم،

مصرف شده باشد که باقی همه خسران و ضرر است و نام زندگی آن بر نتوان نهاد!

اسکندر با حیرت و شگفتی شمشیر در نیام می‌کند و به لشکر خود دستور می‌دهد: هیچ‌گونه

تعدی به مردم نکند. و به پیرمرد احترام می‌گذارد و شرمناک و متحیر از آن شهر بیرون می‌رود!

فکر می‌کنید: اگر چنین قانونی رعایت شود، روی سنگ قبر ما چه خواهند نوشت؟

 لحظاتی فکرکنیم... بعد عمر مفید خود را محاسبه کنیم!

دسته ها : عمومی
چهارشنبه سیم 2 1388
قم - آیت الله محمد یزدی روز شنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی در قم رسما نظر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم را درباره انتخابات ریاست جمهوری وحمایت قاطع از نامزدی محمود احمدی نژاد را اعلام کرد.

به گزارش ایرنا رییس شورای عالی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم روز شنبه در گفتگو با خبرنگاران گفت : پس از بررسی‌های لازم اکثریت اعضای جامعه مدرسین حمایت خود را از کاندیداتوری جناب اقای احمدی نژاد اعلام کردند.

آیت الله یزدی درخصوص حمایت اکثریت اعضای این موسسه از احمدی نژاد ، گفت : وجهه مردمی ، خدمت‌گذاری و توجه به ارزش‌های اسلامی وانقلابی از مهمترین دلایل انتخاب دکتر احمدی نژاد به عنوان نامزد دهمین دوره ریاست جمهوری این جامعه است.

وی افزود: دولت نهم خدمات گسترده‌ای را برای عمران و آبادانی کشور انجام داده است و شاخصه‌های مد نظر رهبری را بیشتر مورد توجه قرار داده ، اگرچه نقاط ضعف‌هایی هم وجود دارد اما در کل با توجه به مجموع معیارها، جامعه مدرسین با اکثریت آرا از نامزدی وی حمایت می‌کند.

وی اضافه کرد: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم یک نهاد مستقل و بدون وابستگی به هیچ گروه و شخصی خاصی، این تصمیم را با توجه به شرایط موجود گرفته است وی افزود: جامعه مدرسین از قدیمی‌ترین و مقدس‌ترین نهادهای کشور است که همواره مورد توجه متدینین و علما و حوزه علمیه سراسر کشور بوده و معمولا در مسایل مهم کشوری و نظام اسلامی چه قبل از پیروزی انقلاب و چه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی پشت سر امام راحل و رهبر معظم انقلاب ایستاده است .

آیت الله یزدی گفت: این موسسه بدور از روش‌هایی که در احزاب و گروه‌های سیاسی اعمال می‌شود، سعی دارد که براساس شرع مقدس به وظیفه خود عمل کند.

وی با اشاره به اینکه جامعه مدرسین در مسایل جزیی ورود نمی‌کند، گفت: ما سعی کردیم که همواره پشت سر رهبری نظام اسلامی و مراجع عظام حرکت کرده و برنامه‌های خود را با اهداف عالیه نظام هماهنگ کنیم.

وی افزود: یکی از این مسایل مهم انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری است که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از ماهها پیش این مساله را در کمیسیون‌های مربوطه دنبال کرده و براساس شاخصه‌ها و کلیات به بررسی نامزدهای مورد نظر پرداختند.

یزدی گفت: دراین جلسات حضار رای خود را می‌دادند و چون طبق اساسنامه دو سوم اعضا باید در رای‌گیری شرکت می‌کردند و ما سه چهار نفر کم داشتیم و وقت هم می‌گذشت لذا براساس اکثریت آرا ، حمایت خود را از دکتر احمدی نژاد اعلام کردیم.

رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم درهمین رابطه گفت : البته من بارها نظر خود را به عنوان یک شخص اعلام کرده بودم که به هیچ وجه عبور از احمدی نژاد را دارای مجوز شرعی نمی‌بینم.

وی ادامه داد: وقتی اقدامات ایشان را می‌بینم در خود یک وظیفه شرعی می بینم که از دکتر احمدی نژاد حمایت کنم و کاری به این جناح یا آن جناح ندارم لذا پس از بررسی‌های خود، اعلام کردم که عبور از احمدی نژاد جایز نیست.

وی با تاکید بر اینکه حمایت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از دکتر احمدی نژاد براساس اکثریت رای‌گیری اعضا است ، گفت : جامعه مدرسین برای تصمیم گیری ، ساز و کار خودش را دارد و به هیچ وجه به ملزومات گروه‌ها و احزاب کاری ندارد.

وی در پاسخ به سووالی درخصوص شبهه عدم ثبت دو سوم آرا برای این رای گیری، گفت: جامعه مدرسین همیشه در طول ‪ ۵۰‬سال گذشته براساس تکلیف شرعی انجام وظیفه کرده و به هیچ وجه مباحث جناحی و گروهی در آن راه نداشته و ما هم گفتیم اکثریت آرا اعضای جامعه مدرسین با احمدی نژاد است .

دسته ها : سیاسی
شنبه بیست و ششم 2 1388
X